عزیزترینم رادینم ، توی این مدت خیلی خسته شده بودی چون سرماخورده بودی و مدام باید دارو میخوردی و همزمان با تو ما هم مریض شده بودیم البته بیشتر بخاطر بدی آب و هوا بود بخاطر همین تصمیم گرفتیم به اصفهان سفر کنیم تا حال و هوامون عوض بشه . خلاصه پنجشنبه تصمیم گرفتیم تا بریم اصفهان اول رفتیم شاهین شهر خونه دوست بابایی اونجا خیلی خوب بود و تو با بابایی و آقای بهراد ساز میزدی و کلی خوشت اومده بود و ذوق میکردی آقای بهراد که دید به ساز و آواز علاقه نشون میدی یکی از ساز هاشو آورد تا تو بزنی و من هم ازتوت فیلم گرفتم و صدات رو براشون گذاشتم که خیلی خوششون اومده بود و ازت تعریف کردن باید بگم اونجا با اینکه کمی هم اذیت کردی اما خوش گذشت. بعد هم رفتیم خ...